هفت دشمن قسم خورده ایران(بخش دوم)
حمله عربها به ایران از پیش از اسلام تا صدام(بخش یکم)
تصور غالب بر این است که عربها هجوم زور گویانه خود را در زمان ابابکر خلیفه اول شروع کرده و در دوران خلیفه دوم عمر بن خطاب به اوج رساندند ودر زمان عثمان خلیفه سوم بود که ایران کاملا در اشغال عربان قرار گرفت.
اما این حادثه زمینه قبلی طولانی دارد. شما قطعا در تاریخ خو انده اید که شاپور شاه ساسانی را عربها"ذوالاکتاف" نامیده بودند. چون زمانی که او نوجوان بود از مر زهای ایران دیدن کرد و جمجمه ها و استخوانهای کشته شدگان را دید که روی زمین انباشته شده بود. شاپور پرسیده بود اینها استخوانهای چه کسانی هستند؟ همراهانش به او پاسخ داده بودند : اینان استخوانهای ایر انیانی هستند که در اثر حمله عربها کشته شده اند. می گویند شامور گفته بود: اگر من به حکومت برسم انتقام سختی از آنان خواهم گرفت.
بنابر این حمله عربها به سرزمین های ایران سالها پیش از بوجود آمدن دین اسلام شکل گرفته بود و ثروت و شکوه ایران عر بان گرسنه و فقیر را تحریک می کرد تا با حمله به شهرهای مرزی به چپاول و غارت بمردازند.
در این میان از نقش عربی بنام مثنیبنحارث شیبانی نباید چشم پوشید که به خون ایرانیان تشنه و بد نبال بدست آوردن ثروت های ایرانی بود. او که در گوشه ای از سرزمین های تحت حکومت ساسانیان می زیست که یکی از پایه های اصلی و معرکه گردان حمله اعراب به ایر ان بود.
مثتی بن حارث شیبانی در اواخر دوران ساسانی در رأس یکی از دستههای مربوط به قبایل بکر بن وائل قرار داشت. در دوران پایانی سلسلهٔ ساسانی زمانی که ضعف و انحطاط قدرت مرکزی در ایران آشکار شد، مثنی بن حارثه شیبانی و سویدبنقطبه که او نیز سر دستهٔ یکی از قبیلههای بکر بن وائل بود، کسانی را گرد خود درآوردند و در سرزمینهای مرزی ایران به تاخت و تاز پرداختند.
داستان جنگ و گریزهای مثنی بن حارثه شیبانی در کتاب اخبارالطوال اثر دینوری نوشته شده است:
"هنگامی که پوراندخت دختر خسروپرویز به شاهی نشست، چنین شایع شد که ایرانیان پادشاه ندارند، و از این رو به یک زن پناه بردهاند. پس دو مرد از قبیلهٔ بکر بن وائل که یکی را مثنی بن حارثه شیبانی میخواندند و دیگری را سویدبنقطبه با کسانی که گرد خود درآوردند، در سرزمینهای مرزی ایران به تاخت و تاز پرداختند. مثنی از ناحیهٔ حیره به غارت و چپاول میپرداخت و سوید بن قطبه عجلی از ناحیهٔ آبلة (واقع در یمن امروزی)، آنها به دهقانان حمله میکردند و آنچه میتوانستند به غارت میبردند و چون آنها را دنبال میکردند به داخل صحرا میگریختند و در آنجا کسی آنها را تعقیب نمیکرد."
کاری که مثنی بدان دست زد و به سبب آن هم آشفتگی وضع دولت ایران نمودار گردید و هم او نام و شهرتی کسب کرد، و آن حمله به بازار سالیانهای در منطقهای که امروزه بغداد قرار دارد، در نزدیکی تیسفون پایتخت ایران بود.
آن منطقه گذشته از مزایای طبیعی، از لحاظ اقتصادی و بازرگانی هم دارای وضعی ممتاز بود چون در مسیر راه ابریشم که آن زمان به نام راه خراسان خوانده میشد، قرار داشت و به سبب راههای متعدد آبی و زمینی که از آنجا میگذشت، یکی از مراکز مهم تبادل کالا در این راه به شمار میرفت و به همین سبب در آنجا در طی سال بازارهای متعددی تشکیل میشد.
در این ایام که مثنی در روستاهای مرزی و داخلهٔ ایران به تاخت و تاز و قتل و غارت میپرداخت، مصادف بود با موسم برپائی بازار سالیانهٔ ان منطقه! این بازاری بود جهانی که از هر سو از راههای دور و نزدیک از چین و خاوردور گرفته تا روم و مراکز بازرگانی غربی و سرزمینهای عربی بازرگانان با کاروانهای پر از کالا و نقدینهٔ بسیار برای معامله بدانجا روی میآوردند و به داد و ستد میپرداختند.
مثنی پس از آگاهی از آن بازار، به قصد غافلگیر ساختن آنها، با سواران خود شبانه فاصلهٔ بین خود و بازار را با شتاب پیمود و هر کس را در راه عازم دید، از رفتن بازداشت تا خبر به آنها نرسد و بامدادان، هنگامی که مردم سرگرم داد و ستد بودند، به ناگاه با سواران خود به بازار حمله برد و شمشیر در میان آنها نهاد. مردم که غافلگیر شدهبودند، از ترس جان، مال و خواستهٔ خود را رها کرده گریختند. مثنی برای این که بتواند با شتاب بگریزد به سوارانش دستور داد که تنها به حمل زر و سیم و آن مقدار از کالاهای گرانبها که بتوانند بر پشت اسبان خود حمل کنند، بپردازند. سپس با شتاب از آنجا گریختند و در حین گریز همچنان از تعقیب محافظان و مرزداران ایران در بیم و هراس بودند تا آنگاه که به رود سیلحین رسیدند و کسی را در تعقیب خویش نیافتند.
ادامه دارد
امیر تهرانی
ح.ف
منبع ویکپدیا بر اساس منابع تاریخی ذکر شده در منبع