حکومت بجای مانده از نسل حکومت حسن صباح که حکومت ترور وخنجر بود و بزرگانی همچون خواجه نظام الملک را به ضرب خنجر فداییان خود به کام مرگ فرستاد، به راهنمایی خواجه سر افراز ایران زمین همان بزرگ مرد دانش و دین که شر حکومت خونریز عباسیان را از سر ایران به ضرب شمشیر هلاکو آزاد کرد و ایران استقلال یافت، به پایان خود رسید.
اسماعیلی ها می بایست کلا از میان می رفتند و این دیدگاه غلط تاریخ بود. اگر به تاریخ دینها نگاه کنید در می یابید که آنها غیبت از تاریخ دارند و لی مجددا سر بر می آورند.
ویکیپدیا در مورد روند سرنوشت پس از شکست اسماعیلی ها در الموت می نویسد:
«پس از مرگ حسن صباح جانشینانش راه نبرد با خاندانهای ترک چیره بر ایران را پی گرفتند. تا این که با تازش مغولها به ایران به ناچار با سلطان جلال الدین خوارزمشاه در یک سنگر جا گرفتند و با مغولان به ستیز پرداختند؛ولی سرانجامخورشاهواپسینرهبر اسماعیلی های الموت در سال ۶۵۱ در برابر هلاکوخان گردن فروآورد و چندی پس از آن به دست مغولها کشتهشد.
مغولان دژها را یکی پس از دیگر گشودند و کشتار بزرگی از اسماعیلیها کردند. از این پس اسماعیلیها مقاومت را در دژهای خویش در شام و لبنان پیگرفتند. »
در پی این حادثه اسماعیلی ها به صحنه پنهان تاریخ پناه بردند و در فرصت مناسب با چهره ای متناسب با جهان حاکم و در دوران استیلای آنان سر بر آوردند:
اسماعیلیه جدید و آقاخان
«حسنعلی شاه محلاتی یا آقا خان یکم داماد فتحعلیشاه که حاکم کرمان بود در ۱۸۳۸م در برابر حکم عزل خود در برابر محمد شاه قاجار یاغی شد و با کمک انگلیسها به افغانستان فرار کرد و به انگلیسها در جنگ با افغانها برای تصرف هرات کمک کرد که موفقیتآمیز نبود.
سپس او به سند (هند آنروز و ایالت سند در پاکستان امروزی) رفت و به انگلیسها کمک کرد آنجا را تسخیر کنند و انگلیسها حقوقی برای او قرار دادند. سپس زندگی تازهای را در هندوستان آغاز کرد و تا پایان عمر با سفر به شهرهای هند به امور اسماعیلیها و پیروان خود میپرداخت.
نوادگان او در کمتر از دوقرن گذشته امامت اسماعیلیه نزاری را برعهده داشتهاند. آنها یک خانواده مالک را تأسیس کردند که از هندوستان شروع شد و به انگلستان مهاجرت کردند و در دونسل اخیر با زنهای انگلیسی و آمریکایی ازدواج کردهاند.
آخرین آنها کریم آقاخان از سال ۱۹۵۷ تا امروز امام اسماعیلیه نزاری است. او که دارای تابعیت انگلیسی است و در کشورهای مختلفی سکنی دارد یک تاجر و میلیاردر در مقیاس جهانی است.» و یکپدیا
من طی یک اتفاق از روی خوش شناسی توانسته ام
کتابهایی چند از کتابهای خطی اسماعیلیه نوشته شده
در زمان خود حسن صباح و زمانهای بعد را بخوانم،
کتابهایی مانند؛ ام الکتاب، اظله ، گشایش و رهایش
ناصر خسرو.
البته شیعیان دوازده امامی و اهل تسنن چنین
آثاری را قبول ندارند و اصولاً طرز تفکر اسماعیلی
ها را در ست نمی دانند. ولی در این نوشتار بحث
بر روشهای تغییر سرنوشت است، بویژه زمانی که
سیر نزولی تاریخی پیش می آید و سوژه در دام
بلا گرفتار می شود .آنان و یا بهتر بگویم باز ماند
گان اسماعیلی زمانی که پی بردند سیاست خنجر
اندازی دیگر کاربرد ندارد به راه دیگری رفتند و
موفق نیز شدند.
ادامه در نوشتار بعدی...
امیر تهرانی