سر انجام شوم مادر فاسد محمد خوارزمشاه
عطا ملک جوینی نویسنده کتاب جهانگشای جوینی و رشیدالدین فضلالله گزارش کرده اند که پیش از مرگ سلطان محمد خوارزمشاه در جزیره که البته بدنبال دخالتهای مادر خوارزمشاه ترکان خواتون اتفاق افتاد که زنی بی شعور، خونریز و فاسد بود و قتل گروه ارسالی چنگیز مغول به ایران با فتنه و فساد او و عامل او غایر خان صورت گرفت،
محمد بن صالح عامل فاسد و رشوه گیر ترکان خاتون و زنان و فرزندان سلطان در قلعه ای پناه گرفته بودند و گرفتار سپاه چنگیز شدند.
مغول ها محمد صالح وزیر رشوه گیر را کشتند و ترکان خاتون را همراه زنان و کودکان همراه با غنایم به نزد چنگیزخان فرستادند.
در آنجا به فرمان چنگیزخان کودکان پسر را کشتند و زنان و دختران را به بی سرو بی پا های مغولی بخشیدند.
وزمانی که چنگیز خونریز به مغولستان بازگشت دستور داد ترکان خاتون و دیگر زنان حرم پیشاپیش سپاه او به حرکت درآیند و بر سلطان و سلطنت بر باد رفتۀ او گریه و مویه و نوحه و زاری کنند تا دل وی و سپاهش تسلی یابد.
چنگیزخان ترکان خاتون را با خود به مغولستان برد و او سالها در مغولستان در سختی و دشواری بسیار سر کرد و زنده ماند. گزارشاتی وجود داد که او در خانه چنگیز کلفتی می کرده و یکسی نقل کرده است که در آنجا به کار رنگرزی مشغول بود و در 630ق در ان سرزمین مرد.
بخاطر چهار ده عدد سینی مغولی ایران به باد فنا رفت
داستان بازرگانان مغولی و قتل عام آنان در شهر اُترار در خاک ایران ،یکی از مهم ترین وشاید از اصلی ترین سوژههایی است که برای حمله چنگیز مطرح شده است. کتاب فتوحات مغول گزارش می کند که عده ای جاسوس مغولی در لباس بازرگان به نرز اترار رسیدند و فرمانده آنجا اموال آنان راضبط و خودشان را قتل عام نمود. ولی جهانگشای جوینی گزارشی متفاوت دارد:
وقتی گروه بازرگانان مغول به اترار رسیدند واقعه غریبی رخ داد . امیر آن ناحیه شخصی بود بنام "ینال جق". وی یکی از خویشان مادر سلطان محمد خوارزمشاه به نام ترکان خاتون بود و به تازگی به لقب غایرخان مفتخر شده بود. میان بازرگانان مغولی شخصی هندی؟؟؟ بود که بنابه عادت و دوستی قدیمی غایر خان را اینال جوق صدا می کرد.این بازرگان به سبب اقتدار خان خویش پروا نمی کرد و مصلحت خود را در نظر نمی گرفت. غایر خان نیز از شدت خشم بر خود می پیچید.از سوی دیگر نمی توانست از مال مغولها جلوگیری کند.
به همین دلیل غایر خان اموال آنان را توقیف و برای سلطان محمد پیکی فرستاده و از او کسب تکلیف کرد و آن مجسمه بلاهت و سفاهت دستور قتل همه آنان را ثادر کرد.
پیش از قتل مغولان یکی از آنان به هر نحو بود از بند فرار کرد.همان هندی؟ و گزارش به چنگیز برد. مغولان بخاطر چند عدد سینی قتل عام شدند و قطعا بخاطر شرارت آن بازرگان هندی! و آنگاه آسمان بر سر ایران و ایرانی خراب شد.
در حمله افغانها یک هندی به عنوان پیشوا و رهبر گروه افعان و مرشد محمود افغان نفر اصلی هدایت حمله به ایران بود. زمانی که میانجی مطمئن شد حمله به ایران آغاز شده به هند باز گشت.
در ضمن یک نفر زرتشتی بنام کورسلطان که سالها به غارتگری اشتعال داشت از جمله مشوقان حمله محند افغان به ایران بود و شخصا در ایران به کشتار مشغول بود و جنایتها کرد تا به درک واصل و با مراسم زرتشتی به گور انداخته شد.
وقتی چنگیز در خراسان قتل عام می کرد و زمین و زمان را به آتش می کشید ، مدام فریاد می زد: سینی های من کجا هستند؟
وقتی چنگیز مغول قانون می نویسد:
چنگیز مغول وقتی در مغولستان به قدرت رسید کتاب قانونی بنام"یاسا" نوشت که در آن بر اساس نظر خود برای هر چیز حدی نهاد . این حد مغولها را نجات داد و البته نیمی از جهان و بویژه سرزمین ما ایران را ویران کرد.
-بر اساس یاسا گرفتن رشوه، دروغگویی ، دادن رشوه، تقلب، زورگویی ، خیانت، احتکار ، از زیر کار در رفتن در میان مغولها ممنوع برای آنها مجازاتهایی تا سر حد مرگ و شقه کردن در نظر گرفته شد.به همین دلیل صفات فوق در میان مغولها و نسبت بیکدیگر از بین رفت.
-چون مغولها بی سواد بودند چنگیز دستور داد که اویغورها که مردمی با سواد بودند به فرزندان مغول سواد بیاموزند.
- سپس یاسایی برای جهان تهیه و نوشته شد و در طومارها ثبت شد که چگونه جهان را ویران ساخته، غارت کنند، شهر ها را خراب کنند، ساختمانها را از بن در آورند.
اخطارهای چنگیز به دیگر مردمان به این جمله خاتمه می یافت: اگر مطیع نشوید خدا می داند که آخر کار چیست؟
سهم ایران سرزمین عزیز از یاسای خرابکاری و کشتار چنگیز خونخوار بیش از دیگر سرزمین ها بود.چرا؟
ادامه دارد...
۵-وقتی که سپاه خونریز چنگیز بخارا گشودند و همه جا را به آتش کشیدند، چنگیز مغول مردم وحشت زده شهر را در مسجد جامع شهر جمع کرده بالای منبر رفته و آنگاه این گونه سخنرانی کرد:
"ای مردم بدانبد که شما کناه هان بزرگ کرده اید. یعنی بزرگان شما گناه کرده اند. شاید بخواهید بدانید که من این سخن بر چه اساس می گویم . من این سخن بر این اساس می گویم چون من عذاب خدایم. اگر شما خطا نکرده بودید دچار این بلا نمی شدید."
جهانگشای جوینی
به نقل از کتاب فتوحات مغول
۶-وبژگیهای مغول پیش از جهانگشایی آنان
-غذای مغولها گوشت سگ و موش و مردار بود.
-سرزمین آنان غیر قابل زراعت بود.
-تفریحشان؛ فساد ، زورگویی،فسق و فجور بود.
-نوشیدنی آنان شیر حیوانات درنده و وحشی بود.
- شکلاتشان میوه درختی شبیه به کاج بود.
-افتخار آنان زور گویی به یکدیگر بود.
-ثروتمندترین آنان فقط رکاب اسبش از آهن بود.
با ظهور و قدرت گرفتن چنگیز همه این صفات و بدیها نسبت بیکدیگر را کنار گذاشتند و در عوض تصمیم گرفتند به جهان یعنی به دیگران حمله کرده ، بکشند، غارت کنند. بسوزانند و نابود سازند.
جهانگشای جوینی
خرد بس ؟ یا نه بس؟
وقتی حسن صباح در آغاز کار بود برای جلب افراد از جملات گول زننده استفاده می کرد. از جمله آنکه از طرف می پرسید:
خرد بس ؟ یا نه بس؟ یعنی آیا عقل و خرد به تنهایی کافی است تا انسان هدایت شود؟