اگر اکثر تحقیقات انجام شده در این ارتباط را بخوانید به نتایج زیر می رسید:
در طی این جنگها که حدود ۲۰ سال ادامه داشت، بارها ایران می توانست با قبول صلح از طرف رومیان جنگ را خاتمه دهد ؛اما میل به کشورگشایی خسرو پرویز این جنگ را ادامه داد.
خسرو پرویز در طی نبردی، از بهرام چوبین که از سرداران خاندان اشکانیان بود شکست خورد. وی پس از این شکست به امپراتوری روم پناه برد و در ازای قبول واگذاری شهرهایی از ایران به روم و ازدواج با مریم دختر امپراطوری روم توانست به جنگ بهرام برود و پایتخت را که در تصرف بهرام چوبین بود بازپس گیرد. این داستان باعث مداخله مستقیم روم در اداره دربار ایران شد.
با توجه به ۴ برابر شدن موجودی خزانه سلطنتی در دوران خسرو پرویز و وجود یک جنگ دائمی، کاملاً مشخص است که چه مالیات سنگینی از رعایا و تجار اخذ می شده است.
خسروپرویز فردی بدگمان و خرافی بود ،که همین امر سبب شد هر از چند گاهی گروهی از سران و بزرگان خاندان های معروف و به نام را به بهانههای واهی گردن بزند. کسانی مانند گستهم (فرمانده خراسان و دایی خسرو پرویز).
این جنگ داخلی در اثر کشته شدن نعمان بن منذر پادشاه سلسله مسیحیان لحمی در حیره اتفاق افتاد.این گروه از اعراب به ساسانیان وفادار بودند.پس از کشته شدن نومان به دست خسرو پرویز، سپاه ایران در جنگ مقابل طوایف عربی شکست خورد.
خسرو پرویز به دست پسرش شیرویه به قتل رسید و شیرویه چند ماهی بر تخت نشست. او بر اثر طاعون از دنیا رفت. در فاصله مرگ خسرو پرویز تا به پادشاهی رسیدن یزدگرد سوم، ده نفر از این خاندان به پادشاهی رسیدند و توسط شخصی خودی کشته شدند. این هرج و مرج ها و خونریزی ها، باعث سست شدن ارکان سلطنت در سلسله ساسانیان شد و حمله اعراب توانست پادشاه ضعیف را به سرعت از میان بردارد و این سلسله ۴۰۰ ساله را در هم بشکند.
یعنی ؛ پیش از حمله عربها ، ایران و ساسانیان سقوط کرده بودند.
بنقل از دانش چی