شادروان عبد الحسین زرین کوب عوامل اصلی سقوط ساسانیان در مقابل اعراب را که منجر به حمله تمام عیار آنان و اشغال ایران شد این گونه فهرست می کند:
۱-اختلاف طبقاتی مردم و عدم هماهنگی میان آنها،
۲- باور ایرانیان به سرنوشت و پذیرش شکست،
۳- وجود پیروان فرقههای غیرارتدکس و مسیحیان که در دفاع از معابد آتش و خانواده ساسانی اخلال ایجاد میکردند،
۴-تنفر مردم از طمع و فساد موبدان و دخالتهای آنها در سیاست،
۵- جنگهای بیهدف خسرو دوم و تضعیف اقتصادی و سیاسی دولت،
۶- ورشکستگی سیاسی و روحانی طبقه حاکمه
شادروان یار شاطر چه می گوید:
هم چنین شادروان احسان یار شاطر سقوط ساسانیان را در اثر عواملی می داند که می بایست مورد بررسی دقیق قرار گیرند و و پرسیده شود : چه شد که آن گونه شد؟
فهرست یار شاطر:
۱-ضربههای فرهنگی همچون، نزول سطح سواد و نفوذ عقاید کفرآمیز در آئین ز ردتشتی
۲-سلطه ظالمانه اجتماعی و مذهبی اواخر دوره ساسانی که باعث شکست نظامی ایرانیان شد و این شکست نظامی برای ایرانیان آزادی به ارمغان آورد، تا دیگر تحت آن سلطه ظالمانه نباشند.
نکته بسیار بسیار مهم:!!!!
باید توجه داشت که گوینده این مطلب استاد یار شاطر است که مسلمان نبوده و اصلا شخصیتی مذهبی نمی باشد. در ضمن او بطور کامل تفکر ضد عربی داشت ولی با این وصف اعلام می کند که مصیبت حمله عرب به ایران برای ایرانیان آزادی به ارمغان آورد .واقعا که باید گفت:
چون قلم در وصف این حالت رسید
هم قلم بشکست و هم کاغذ درید
چون بدون چون و چرا، پرسش مهمی در این ارتباط مطرح می شود : چه کردند شاهان ، مقامات ساسانی و موبدان زمان ساسانی و ایران را برای بیش از دویست سال در چه وضعیتی نگاهداشته بودند که ایرانیان وطن دوست و غیرتمند از اشغال و حمله بی رحمانه عربان نوعی رضایت و یا احساس آزادی بدست آوردند.
شکوفایی خلاقیت در ایران
یار شاطر می افزاید که حمله عربان به ایران نیروی خلاقه ایرانیها را برانگیخت. پس بر این اساس می بایست که در دوره ساسانی خلاقیت ایرانیها که ذاتی وجود آنها ست و به هیچ نیروی خارجی ارتباط ندارد، در بست و با زور و برای نزدیک به دو قرن و یا بیش از آن متوقف شده باشد.
ویل دوران در تاریخ تمدن خود می نویسد که ایرانیها مجاز نبودند طب یونانی ، فلسفه و منطق بیاموزند زیرا این موضوعات خارج از محدوده کتابهای دینی زرتشت بودند.
توسعه تمدن اسلامی بودند
( جهت اطلاع از مطالب فوق به مرجع زیر مراجعه شود:
The Persian presence in the Islamic world, p. 90 (Chapter 1, By Ehsan Yarshater), editted by Richard G. Hovannisian and Georges Sabagh۰)