گوشه ها یی از تاریخ ایران

بررسی گوشه هایی از تاریخ ایران

گوشه ها یی از تاریخ ایران

بررسی گوشه هایی از تاریخ ایران

وقتی سردار عثمانی تبریز را به خون کشید!


جعفرپاشا به آنان چنین خطاب کرد :پادشاه (سلطان مراد) فرمان قتل عام قوللرهای  تبریز را صادر فرمودهاند، حالا به بینیم شما فرمان پادشاه را چگونه اجرا خواهید کرد.

همین که این سخن تمام شد توپ بزرگ از بالای برج قلعه شلیک گردید ولوله عالم را فراگرفت، پاشا خود سوار بر اسب شمشیر کشید و به گروه تبریزیان حمله برد و در مقابل چشم همه  هفت  نفر از قوللرها را به خاک انداخت. 

افراد  مسلح، زیاده از هزار نفر سگبان، هشتصد نفر ینی چری سوار همراه پاشا، چنان حمله برق آسا به قوللرهای  نگونبخت تبریز بردند که چندین صد نفر از آنها در حال عرصه هلاک شدند. 

بقیه قصد فرار داشتند به محض اینکه به دروازه شهر رسیدند در قلعه را مسدود یافتند و سراسیمه به سوی کوه فرار کردند. پاشای خون آشام در دروازه شهر خیمه زد، آنان که غیبت نموده بودند همه را به دست آورده و جمله را قتل عام کرد. بعد از آن در قلعه را باز کرده، غارت اموال، اسارت عیال و اولاد تبریزیان را وسیله اکراد و سگبانان و سایر عساکر همراه، فرمان داد. اهل و عیال و دوشیزگان صاحب جمال به تصرف  افراد مسلح و سگبانان افتادند، آنان را مانند اسرا خرید وفروش کردند. خلاصه کلام، در آن روز هشتصد نفر به قتل رسیدند و بیشتر از 1200 نفر فرار کردند و دیگر نام و نشانی از آنان به دست نیامد.

پچوی  تاریخ نگار عثمانی گفتارش را با این نظریه به پایان میرساند:

... در ارتباط با انتقام اشقیای تبریز برای حفظ ناموس سلطنت عثمانی جای بحث نیست. ولی این همه اهانت به زنان و با ناموس مردم  و عائله مردم و رخصت زناکردن با آنان ، برای کسانی که ذره ای ایمان در دلشان هست، قابل قبول نبوده و جایز نمیباشد. جعفرپاشا در خیلی از جنگها شرکت موثر کرده بود، حسنات کارهای گذشته او را این عمل زشت و نابکار تمامآ از بین برده و در پیشگاه حق و عدالت، مسلمآ جوابگو نخواهد شد.

در کتاب پچوی آمده است:

گناه مردم تبریز در این جنایت هولناک این بوده که کسبه و اصناف نمیتوانستند سکه های نیم عیار را از عثمانیان پذیرفته و به دیگران رد و بدل نمایند. وجود سکه های مزبور داد و ستد عمومی را مختل میکرد. 

درباره فجایع عثمانیان در آذربایجان، دو مطلب هم از منابع غیرعثمانی نقل می شود: 

«ژاک دومرگان، درباره تبریز، نوشته زیر را از فصل نهم کتاب زینت المجالس استخراج کرده است که در تاریخ 1004 هجری نگارش یافته است.»

آذربایجان ... حاکمنشین آن مراغه بوده و در روزگار ما تبریز است. لیکن از وقتی که ترکها ( عثمانی‌ها ) آن را در 993 هجری اشغال کردند، آنها در اینجا برج و باروی وسیعی برای مسکن پادگان و ساخلو مهمی ساختند. و سکنه تقریبآ منحصرآ مرکب از ترکها هستند. از ایرانیان جز تعداد کمی باقی نمانده اند که سختترین یوغ بندگی را به گردن دارند.

اما درباره سکنه قدیمی، آنها یا به هنگام غارت شهر و مردم آن قتلع عام شده اند، یا به کشورهای عثمانی  یا عراق به اسارت رفته 

اند ...

جان کارت رایت تاجر انگلیسی که در سال 1015 هجری به تبریز آمده است ... درباره تاراج شهر تبریز و ستمگریهای عثمانیان و خرابیهای وارده در اثنای هجوم سربازان سلطان و تسلط عثمان پاشا وزیر سلطان مراد سوم بر شهر مزبور، به تفصیل در سفرنامه خود سخن رانده است. او معتقد است که توصیف دردها و بدبختی تبریزیان و تشریح سنگدلی و بیرحمیهای لشکریان عثمانی از عهده وی خارج است. و این مهم، نویسنده ای به غایت دانشمند و زبردست میخواهد.


پینوشتها

1. پچوی، ابراهیم. تاریخ پچوی. مطبعه عامره، استانبول، 1283 . ق. جلد دوم، صص 115ـ.120.

2. دومرگان. ژاک. مطالعات جغرافیائی ایران. ترجمه دکتر کاظم ودیعی. انتشارات چهر، تبریز، 1348. جلد اول، ص 347.

3. طاهری، ابوالقاسم. جغرافیای تاریخی گیلان، مازندران، آذربایجان از نظر جهانگردان. تهران، 1347 ص 89 .

به نقل از نشریه مطالعات سیاسی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد