واقعا در مرز اترار چه اتفاق افتاد؟
من در یکی از نوشتارها ی پیشین به این نکته اشاره کردم که کشتار عاملان چنگیز در مرز ایران بخاطر مال اندکی بوده که همراه مغولان بوده است ولی اخیرا تحقیق دیگری صوزت گرفته که مختصر آنرا با دکر منبع د اینجا می آورم:
"حادثه ی اترار نقطه ی عطفی در حمله ی مغول به ایران است و لذا مورخان، نظر به اهمیت موضوع، ولو اندک، اشاراتی به این واقعه داشته اند. اما به راستی کسانی که در اترار کشته شدند چه کسانی بودند؟ آیا آنان بازرگانانی بودند که به دنبال یک تفاهمنامه ی ً اقتصادی دو طرفه و صرفا به قصد تجارت به قلمرو خوارزمشاهی آمدند؟ یا به گفتهی نسوی جاسوسانی در لباس بازرگان بودند؟
علت واقعی قتل این افراد چه بوده است؟ تعداد آنها چند نفر بوده است؟
قبل از پاسخگویی به این سؤاالت باید به نکته ای اشاره نمود که نویسندگان در آثار خود کمتر به آن توجه نمودهاند ولی در گزارشهای متفاوت مورخان عهد مغول جلب نظر میکند.
مورخانی که در نوشتههای خود از خوارزمشاهیان و خالفت عباسی طرفداری نمودهاند، اغلب گناه این قضیه را بر گردن مغول انداختهاند
و در داوریهای خود این افراد را جاسوسانی در لباس بازرگان معرفی نمودهاند. اما دستهای دیگر از مورخان که با نگاه منصفانهتری به این ماجرا نگاه کردهاند و خود گاهی در دربار مغول نیز بودهاند به بازرگانبودن این افراد اشاره داشتهاند و بهطور آشکار از اشتباه محمد خوارزمشاه و طمعورزی حاکم مرزی سخن گفتهاند. هر چند در تاریخ نمیتوان با قطعیت درخصوص رویدادی سخن گفت، با این وجود با بررسی دیدگاههای منابع این عصر و نظر اندیشمندان میتوان به این نتایج دست یافت:
1 .در مورد تعداد این افراد، نظر جوینی در تاریخ جهانگشا را باید پذیرفت. گفتیم که برخی منابع، همچون جوزجانی، تعداد آنها را 500 تن دانسته و برخی نظیر ابنعبری این تعداد را 150 تن میدانند. اما با توجه به اینکه تاریخ جهانگشا قدیمیترین منبعی است که آمار بازرگانان در آن ذکر شده، و با در نظر گرفتن این موضوع که عطاملک جوینی به علت نزدیکبودن به دربار مغول، منابعی را در اختیار داشته که دسترسی به آنها برای هر کس امکانپذیر نبوده است، نظر وی صحیحتر به نظر میرسد؛ ضمن اینکه در برخی منابع صری ًحا ذکر شده که چنگیز »پسران و نوینان و امرا را فرمود تا هر کس از اقوام خویش دو سه کس مرتب کنند و سرمایه بالش زر و نقره دهند تا با این جماعت به والیت سلطان روند و تجارت کنند
...« )جوینی، ج 1 ،ص 60 .)تقری ًبا افرادی که در این حادثه به قتل رسیدند بایستی، با توجه به شواهد 450 نفر بوده باشند. نظر به اعتماد
مورخان بعدی به مؤلف جهانگشا نیز، این آمار پذیرفته تر است.
2 .این افراد بازرگان بودند و بنا به دالیلی نمیتوانستهاند جاسوس باشند. مهمترین دالیلی که نگارنده را به این نتیجه رسانده
بدین شرح است:
ـ تعداد زیاد این افراد امکان جاسوسبودن آنان را رد میکند.
البته منکر این قضیه نمیتوان شد که ممکن بود عدهای هم در میان این جمع قصد تجسس و جاسوسی داشتهاند، اما اکثر آنها تاجر
بودهاند.
ـ کاالهایی که این افراد با خود داشتند، از نظر قیمت و ارمالی، بسیار زیاد بوده است، حال اگر قصد این افراد جاسوسی
بود، به حکم عقل باید با مالالتجارهی کم ارزشتری به خاکبیگانه وارد میشدند. چرا که رهبر آنان )چنگیز( صددرصد این
احتمال را میداد که شاید این افراد شناسایی شوند و کاالهای گرانقیمتی با آنان روانه نمیکرد.
ـ این هیئت بالفاصله بعد از بازگشت هیئت بازرگانی ایران از نزد چنگیز، به ایران آمدند. حسن رفتار چنگیز با آنان این
اطمینان را به او میداد که می ً تواند متقابال بازرگانانی را به ایران اعزام کرد و از منافع آن برخوردار گردد.
ـ بنا به فرض، اگر یکی از اهداف چنگیزخان اطالعگیری و ً جاسوسی بوده باشد، مطمئنا تمام کاروانیان به دلیل اهمیت این
موضوع، از آن خبر نداشتند و بیشتر آنان تنها با نیت تجارت و بهرهمندی از عواید آن وارد قلمرو ایران شدند.
ـ ارزش کاالهای تجاری، مغو لان به قدری زیاد بود که این امر باعث نگرانی چنگیزخان شده بود. بیشتر متون تاریخی اذعان میکنند
که چنگیز ورود کاروان تجاری را به وسیلهی هیئتی ک ً ه قبال فرستاده بود به سلطان محمد خوارزمشاه اعالم کرده و به وی رعایت حقوق
بازرگانان را متذکر شده بود. این اقدام چنگیز در واقع نوعی اقدام برای حصول اطمینان از به سالمت رسیدن این اموال بوده و وی با
این شکل خواسته به نوعی اموال را بیمه کند.
ـ بیشتر منابع، با شرحی که از مالالتجارهی مغولها دادهاند، بازرگان بودن این جماعت را مستقیم یا غیرمستقیم تأیید
کردهاند.
ـ در منابع دیده نمیشود که غایرخان هیچ دلیلی برای جاسوس بودن آنان به سلطان محمد ارائه داده باشد.
ـ چنانکه این افراد جاسوس بودند میتوانستند از راه دیگری وارد ایران شوند در حالیکه از مرز اترار وارد شدند، شهری که از نظر تجاری یک شهر شناخته شده بود و میتوانست مأموریت جاسوسی آنان را دچار مشکل کند.
ـ اگر حاکم اترار از واژهی جاسوس در مورد آنها استفاده نموده، ظاهراً به این دلیل بوده که احساس میکرده است که
سلطان خوارزمشاه در این خصوص ادعای او را بیشتر باور میکند، چرا که متون تاریخی تأیید کردهاند که شخص سلطان ً محمد قبال افرادی را برای تجسس به قلمرو مغولان اعزام کرده بود و لذا اگر غایرخان نیز از کلمهی جاسوس برای این افراد استفاده کرده است با توجه به زمینهی قبلی در سلطان از این مسئله بوده است. از همه مهمتر اینکه تنها مورخانی برجاسوس بودن بازرگانان مغول تأکید داشتهاند که سیاست جانبدارانهای
نسبت به خوارزمشاهیان در پیش گرفته بودند.بنابراین قتل این بازرگانان، از نظر نگارنده به دالیل زیر
صورت گرفته است:
1 .طمع بیچون و چرای غایرخان در اموال بازرگانان مغول. و این همان است که مؤلف تاریخ جهانگشا نیز به وضوح بیان نموده است، اگرچه در ابتدا کینهی غایرخان نسبت به توهین یکی از کاروانیان را به عنوان علت کشتار ذکر میکند.
2 .حجم مالالتجارهی بازرگانان بسیار چشمگیر بوده و با شرحی که منابع تاریخی میدهند، از نظر قیمت ارزش باالیی
داشته است.
ً 3 .اگر واقعا توهین شخصی یکی از کاروانیان باعث رنجش غایرخان شده بود، بهطور طبیعی باید همان فرد مجازات میشد، نه کل افراد کاروان؛ بنابراین قتلعام بازرگانان باید دلیل دیگری داشته باشد که همان طمع غایرخان در اموال آنان است.
4 .غایرخان در تأیید جاسوس بودن بازرگانان دلیلی موجه ارائه نمیدهد و این نکته مبین این است که تهمت جاسوسی فقط بهانهای برای کشتار آنان و ضبط اموالشان بوده است. وی از قبل آنان را کافر و جاسوس معرفی کرده و قبل از اثبات جرم
آنها، اموالشان را مصادره نموده است و این نکتهای است که در عرف سیاسی آن روزگار هم رایج نبود.
5 .غیر از محدود منابعی که به آنها اشاره شد، مورخان منصف دیگر نیز در این جریان حرص و طمع غایرخان را علت این کشتار بیان میکنند.
منبع
مقاله خانم سهیلا نعیمی
دوره یازدهم شماره ۳ ، بهار ۱۳۸۹
ادامه دارد...