چرا انگلستان با عجله به ایران آمد؟
...اینک خوب روشن میشود علل و اسبابی که دولت انگلیس در تحت تأثیر آنها خود را مجبور دیده که متوسل بدربار فتحعلیشاه بشود چیست.
اتحاد انگلیس، روس و اطریش بر علیه ناپلئون در سال ۱۸۰۰ بواسطهٔ شکستهای متوالی دولت اطریش از قشون ناپلئون و جدا شدن پول اول از انگلیسها بپایان رسید. در آخر همان سال دولت انگلیس در مقابل ناپلئون بکلی تنها مانده و ناچار بود دوستان دیگری در خارج از اروپا برای خود تهیه کند.
ورود سر جان ملکم در ماه دسامبر ۱۸۰۰ بود و امضاء قرارداد سیاسی و معاهده تجارتی با دولت ایران در ژانویه ۱۸۰۱ (مطابق ۱۲ شعبان ۱۲۱۵ هجری) بود اکنون کاملاً آشکار است آنوقت دولت انگلیس باین اتحاد و دوستی ایران چه قدر محتاج بوده و چه قدر و قیمت و اعتباری برای آن قائل بوده است.
موفقیت ملکم در ایران برای حکومت هندوستان یک خوشحالی فوقالعاده ایجاد نمود زیرا منافع سیاسی آن برای انگلیسها در آن تاریخ بقدری مفید و بموقع بود که فرمانفرمای کل هندوستان برای قدردانی از خدمات کاپیتان ملکم به کمیته سری که در رأس کلیهٔ امور هندوستان است چنین مینویسد:
«کاپیتان ملکم در ماه مه ۱۸۰۱ از مأموریت خود مراجعت نمود و از این مأموریت کاملاً مظفر و منصور برگشته است. کلیهٔ مقاصد مأموریت خود را بخوبی انجام داده و یک روابط سیاسی و تجارتی با امپراطوری ایران برقرار نموده است که این روباط منافع عمدهٔ بملت انگلیس در هندوستان وعده میدهد. موفقیتهای او دولت انگلستان را حایز مقام سیاسی و اقتصادی مهمی خواهد نمود.
ساده لوحی ما ایر انیها
در این تاریخ ایرانیها بقدری خوب از ملکم پذیرائی نمودند که خود او پس از ملاحظه اوضاع ایران و استقبال اهالی از او در سال ۱۸۰۰ از اصفهان چنین مینویسد:
«زمانشاه دیگر نمیتواند زحمتی در هندوستان برای ما تولید کند. بلطف خداوندی برای سالهای آینده بقدری کارهای زیاد و مسئولیتهای مشکل در افغانستان برای او ایجاد خواهد شد که فرصت فکر کردن را هم نخواهد داشت.»
کاپیتان ملکم مأموریت داشت با دولت ایران از دو راه داخل اتحاد شود اول سالی سه یا چهار لک روپیه برای مدت سه سال بدولت ایران بدهد و مساعدت آنها را جلب کند.
دوم بشاه و وزرای او مبلغی رشوه بدهد و آنها را بطرف دولت انگلیس جلب کند. کاپیتان ملکم پس از مطالعهٔ دقیق طریق اخیر را اتخاذ نمود در کیسههای پول را باز کرد و بمقصود خویش نایل گردید.
انگلیس رشوه می دهد و شاه و وزیر و سفیر را می خرد
در یادداشت خود مینویسد:
«هر اشکالی در تحت تأثیر طلای دولت انگلیس بطور معجزه مانندی از پیش برداشته میشد»
و این عین عبارت ملکم است که گوید:
«هر گاه سر و کار من با مردمان صاحب حس و معتدل بود من هرگز باک نداشتم ولی من با نژادی سر و کار داشتم که این هر دو صفت را فاقد بود»[۸]
اینک بشرح قسمت دیگر یعنی اوضاع و احوال اروپا بعد از قرارداد سر جان ملکم با ایران میپردازیم.
اولین واقعه که بعد از امضاء قرارداد دولتین ایران و انگلیس در اروپا رخ داد قتل پول اول امپراطور روس بود که در اثر تحریکات خارجی در ۲۴ ماه مارس ۱۸۰۱ درست دو ماه بعد از انعقاد عهدنامه فوقالذکر بدست صاحبمنصبان درباری بوقوع پیوست.
مرحوم اعتمادالسلطنه در کتاب منتظم ناصری جزء وقایع سال ۱۲۱۶ هجری مطابق با ۱۸۰۱ میلادی شرح این واقعه را چنین ضبط نموده است.
«امپراطور پل نهایت دوستی را با ناپلئون دارد باین واسطه ایلچی انگلیس مقیم دربار دولت روس کنت دوپالهن سردار عساکر متوقفهٔ در پطرزبورغ را محرک است و بنابراین تحریک شب بیست و سوم ماه مارس ۱۸۰۱ رؤسای قشون امپراطور را هلاک نموده پسر ارشد او الکساندر اول را بجای او جلوس میدهند.»
با مرگ پول اول و جلوس الکساندر اول نقشه سیاست خارجی روسیه بکلی عوض میشود. دوستی که با دولت فرانسه در بین بود مبدل بدشمنی میگردد. پول اول که با انگلیسها قطع روابط نموده بود الکساندر مجدداً روابط حسنه را با آن دولت برقرار میکند.
اولین کاریکه الکساندر بانجام آن مبادرت نمود آزاد نمودن تمام ملاحان انگلیسی بود که در روسیه محبوس بودند و آنها را بخرج خود روانه مملکت انگلستان نمود و خود نیز یک کاغذ دوستانه بپادشاه انگلستان نوشت و خواهش نمود اتحاد و دوستی سابق مجدداً بین دولتین برقرار گردد و در اواسط همان سال (۱۷ جون ۱۸۰۱) نماینده مخصوص انگلستان وارد پایتخت روسیه گردید و قرارداد و عهدنامه سابق را تجدید نمود.
در ۱۲ سپتامبر ۱۸۰۲ حمله و هجوم روسها بگرجستان ایران شروع میشود. الکساندر در اعلامیهٔ خود که به دول اعلام نمود بلزوم الحاق گرجستان بقلمرو روسیه اشاره کرده آنرا یک نوع وظیفه سنگین برای دولت روسیه اظهار میدارد و میگوید احساسات بشردوستی وی او را باین امر مجبور مینماید و علاوه میکند اقدام باین امر در اثر وصیت جرج سوم پادشاه گرجستان بوده است. در صورتیکه این لشکرکشی روسها بر خلاف میل دولت و ملت گرجستان صورت گرفته، زیرا چندین سال بعد از این واقعه در آن هنگام که ملکه گرجستان با اولاد خود در پطرزبورغ حبس نظر بوده در حین گردش در خیابانها دیده میشد که هنوز هم زخمهای شمشیر قزاقان روسی در سر و صورت ملکه بخوبی نمایان است که در وقت اخراج از وطن خود مقاومت نموده این زخمها در اثر همان مقاومت باو وارد آمده است.
در هر حال خوب روشن است که قشونکشی الکساندر اول بطرف گرجستان و قفقاز بعد از معاهده و تجدید عهد با دولت انگلستان و سرگرم نمودن دولت ایران بوده است.
منبع : تاریخ روابط ایران وانگلیس
امیر تهرانی
ح.ف