گوشه ها یی از تاریخ ایران

بررسی گوشه هایی از تاریخ ایران

گوشه ها یی از تاریخ ایران

بررسی گوشه هایی از تاریخ ایران

تاریخ ایران: ۲۴ مرحله سقوط امپراطوری صفویان


۲۴ مرحله سقوط  امپراطوری صفویان
۱-آخرین پادشاه صفوى کودکى و جوانى را در حرم‌سراى شاهى گذراند و بسیار پرهیزکار و متدین بار آمد. پس از درگذشت شاه سلیمان صفوى، اختلاف بر سر جانشینى او شدت گرفت.

۲- تا سرانجام با صلاحدید مریم‌بیگم، عمه مادر حسین صفوى، حسین در 1105 جانشین پدر شد و شیخ‌الاسلام محمدباقر مجلسى تاج شاهى را بر سر او گذاشت و خطابه‌اى در ضرورت رفع فسوق و مناهى ایراد کرد.

۳-. دربار صفوى در آن زمان از یک سو زیر نفوذ فقها (در رأس آنان شیخ‌الاسلام محمدباقر مجلسى)بود و از سوى دیگر، خواجه‌سرایان و امیران قزلباش جبهه نیرومندى تشکیل داده بودند.

۴- در آغاز، یا لااقل تا درگذشت مجلسى در 1110، گروه مذهبى بر خواجه‌سرایان برترى داشتند؛ شاه احتمالا دستورات مجلسى را اجرا می‌کرد و اصلاحاتى از جنبه دینى انجام می‌داد، از جمله نوشیدن شراب را ممنوع اعلام کرد. این فرمان باعث ناخشنودى خواجه‌سرایان و کسانى شد که به چنین رفتارهایى خوگرفته بودند.

۵- این‌بار نیز با دخالت مریم بیگم، نه فقط این ممنوعیت از بین رفت، بلکه سلطان حسین نیز به آشامیدن آن عادت . از این زمان به بعد، شاه صفوى تقریبآ منزوى شد و همه کارها را وزیرانش انجام می‌دادند.

۶-فیدالگو، سفیر پرتغال در ایران، نوشته است که با پادشاه فقط به واسطه وزیر می‌توان گفتگو کرد و رشوه و پول در دربار ایران رواج فراوان دارد .

۷-. درى افندى، سفیر عثمانى، نیز تأکید کرده است که درباریان شاه نمی‌گذارند او از حقایق آگاه شود و همه به او دروغ می‌گویند

۸-سلطان حسین در آغاز سلطنتش با شورشهاى چندى روبه‌رو شد، از جمله شورش میرلله (سرکرده بلوچ)، انوشه‌خان (والى خوارزم)، و سلیمان کرماج در کردستان و مغرب ایران که عثمانیها نیز از او حمایت می‌کردند. افزون بر آن، فرج‌اللّه خان، والى خوزستان، هم نافرمانى در پیش گرفت

۹-. حسین صفوى سعى در مهار این آشوبها داشت، اما به سبب طبع ملایمش و نابسامانى و نفاق امیران سپاه، مقابله با این ناآرامیها دشوار بود.

۱۰-اوضاع سیاسى حکومت صفوى به‌تدریج سخت‌تر شد. مهم‌ترین مسئله، شورش افغانها برضد گرگین‌خان*، بیگلربیگى* قندهار، بود که به کشته شدن وى در 1118 انجامید.

۱۱- سپس میرویس غلجایى*، که در دربار ایران به حالت تبعید به سر می‌برد، باتوجه به اوضاع نابسامان دربار و نفاق درباریان اجازه بازگشت به قندهار را پیدا کرد و با کشتن خسروخان گرجى* (برادرزاده گرگین‌خان و سپهسالار لشکر صفوى) در 1123 قندهار را تسخیر کرد و حاکمیت افغانها در آنجا تثبیت شد.

۱۲- در 1122 نیز ازبکان به خراسان حمله و آنجا را غارت کردند.
اوضاع بد سیاسى، مردم را با مشکلات زیادى مواجه کرد و به اعتراض و شورش اهالى اصفهان در 1127، به سبب بالا رفتن قیمت گندم و آرد، انجامید. زنان نیز در این اعتراض شرکت داشتند .

۱۳- شاه و درباریان در 1132 براى محمود افغان*، که پس از مرگ میرویس به حکومت رسیده بود، خلعت فرستادند و حکومت قندهار را رسمآ به او دادند.

۱۴- در این میان، اعراب سواحل خلیج‌فارس، پس از تسخیر بحرین و قشم و لارک، به فکر تصرف بندرعباس افتادند؛ درنتیجه، بخشى از سپاه صفوى به فرماندهى لطفعلی‌خان، حاکم فارس، به جنوب اعزام شد.

۱۵-همچنین قرار شد در 1129 سلطان حسین و جمعى از درباریان و فتحعلی‌خان داغستانى*، وزیراعظم سلطان‌حسین، براى نظارت بر فعالیتهاى افغانها، به خراسان بروند.

۱۶-اما با بروز اختلاف میان درباریان، شاه حدود سه سال در قزوین ماند. تا اینکه، با صلاحدید فتحعلی‌خان، قرار شد اردو به خراسان برود.

۱۷- مخالفان فتحعلی‌خان، شاه را به بازگشت به اصفهان برانگیختند و چون با مقاومت سلطان حسین روبه‌رو شدند، فتحعلی‌خان را به ارتباط محرمانه با عثمانیان متهم کردند؛ از این‌رو، در 1133، به دستور شاه، اموال فتحعلی‌خان را ضبط و او را دستگیر و کور کردند. لطفعلی‌خان نیز دستگیر شد .

۱۸-با گرفتارى این دو صاحب‌منصبِ قدرتمندِ صفوى و پراکنده شدن لشکریان، محمود افغان بدون هیچ مانعى، در 1134 به کرمان حمله برد و فقط با دریافت مبلغى گزاف، دست از محاصره برداشت و راه اصفهان را در پیش

. ۱۹-دو سپاه در گُلناباد با یکدیگر روبه‌رو شدند که در نتیجه ناهماهنگى سران سپاه صفوى و حتى سازش برخى امیران صفوى با محمود، ایرانیان شکست خوردند و با دادن تلفات زیاد پراکنده شدند،

۲۰- سردارانى که مقاومت کردند کشته شدند و بقیه گریختند و تمامى توپخانه و تجهیزات به دست سپاهیان افغان افتاد.

۲۱-یکى از اقدامات عجیب سران سپاه صفوى، تخلیه فرح‌آباد بود که به افغانها شهامت حمله و محاصره اصفهان دخد.

۲۲- پس از این شکست، شاه به‌فکر چاره افتاد، از جمله تغییراتى در فرماندهى سپاه داد و محمود پسر بزرگ خود را ولیعهد کرد، اما ولایتعهدى چند روزه او و سپس ولایتعهدى برادر کوچک‌ترش، صفی‌میرزا، با مخالفت اطرافیان روبه‌رو شد و به جاى آن دو، طهماسب میرزا، پسر هجده ساله سلطان حسین، ولیعهد گردید.

۲۳محاصره اصفهان حدود هفت ماه طول کشید و مردم شهر دچار قحطى و بیمارى شدند.

درباریان براى جمع‌آورى سپاه، طهماسب میرزا را به قزوین و صفی‌میرزا را به کرمانشاه فرستادند، اما از نیروهاى کمکى خبرى نرسید. سلطان حسین از محمود امان خواست و در 1133 تاج و تخت شاهان صفوى را به او واگذار کرد. محمود نیز پس از ازدواج با یکى از دختران شاه، به نام خود سکه زد و خطبه خواند. او به سبب حملات بختیاریها و یزدیها و به خصوص قزوینیان به سپاهیان افغان، به شدت خشمگین شد و دستور قتل تمامى شاهزادگان و برخى امیران و بزرگان صفوى را قتل عام کرد.

۲۴-دیری‌نپایید که اشرف افغان*، محمودرا کشت و خود جانشین او شد. اشرف چندى با سلطان حسین مدارا کرد، اما با رسیدن پیام عثمانیان مبنى بر حمایت از شاه ایران و بازگرداندن تاج و تخت به او، اشرف در 1139 دستور قتل سلطان حسین را داد.
او را در اصفهان کشتند و سرش را براى اشرف فرستادند و پیکرش را در قم به خاک سپردند.


منبع:lib.eshia.ir


امیر تهرانی

ح.ف

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد