مهدیقلی خان هدایت وزی دوره قاجار و نخست وزیر دوره رضا شاه در کتاب خاطرات و خطرات می نویسید:
اوراق پدرم مسودهٔ دستوری هست که البته بکار امروز نمیخورد. کل یوم هو فی شأن او روی مقصد نوشته است .
امروز دور اصطلاحات چرخ میزنند و صورت دیگر میپسندند. اگرچه خارج از موضوع است، یادداشتی را که پدرم در ربیع الاول ۱۲۹۱ به ناصرالدین شاه عرض کرده است اجمالا یاد میکنیم و این راجع به اوقاتی است که در دربار مجالس شور منعقد میشد.
از یادداشت پدرماز جمله فرمایشات همایونی یکی در خصوص بدست آوردن راه اطمینان عامه بود. از روی تجربه معلوم و مشهود است که اطمینان حاصل نمیشود مگر به امنیت ،
امنیت فرع قانون است و قانون لازمهاش اجرا،
هیچ قانونی کاملتر از قانون اسلام نیست،
قانون اعم از شرع و عرف باید در معرض اجرا درآید
و حدود تا همه جا و برهمه کس جاری باشد و اگر غیر از این باشد آن را نمیتوان قانون گفت،
چون چنین شود قلوب عامه از هر جهت اطمینان حاصل خواهد کرد و در آنوقت طبیعت مخلوق و طبیعت آب و خاک آنچه در خود مکنون و مخفی دارند .
روز بروز در معرض ظهور و بروز خواهند رسانید، آبها جاری میشود و زمینها آباد، صناعات ترقی میکند و معادن استخراج میشود.
پولهای مردم از زیر خاک بیرون میآید و از حاصل آن دو عشر عاید خزانه میشود، همانطور که اجرای قوانین اسباب ترقی می شود .
عدم امنیت مایهٔ خرابی خواهد شد.
مثل اینکه نیشکر مازندران را بدون ادای قیمت و اجرت و کرایه میبردند و یکقران از هر باری قلق میگرفتند زراعت نیشکر متروک شد.
همچنین کاغذسازی اصفهان بعلت صرف تحریر دفترخانهٔ آنجا که مجاناً میبردند بسته شد.
معادن ایران کم نیست ، ولی اهل محل آنها را کور کردهاند که اسباب زحمت آنها نشود .
همانطور که مال رعیت تاراج میشود.
همینطور مال دیوان بهدر میرود،
پس حفظ قانون و اجرای حدود آن واجب است ،
هر جا زمینی آباد میکنند . حد و اندازه هیچ در کار نیست ،
باید مردم بدانند که اگر آبی جاری کنند اقلا پنج سال مالیات نمیدهند،
اگر کسی چیزی اختراع میکند منافع آن حق اوست ،
حالیه کسی داخل کاری نمیشود و خرجی که نفع عامه در آن باشد نمیکند، مگر دولت تا چه اندازه میتواند خرج فوقالعاده بکند و حاصل نبرد، در ساختن کارخانجات و تعلیم و تدریس علوم و تشویق ارباب صناعت مبلغها پول دولت صرف می شود...
بمصرف رسید و از آنها اثری باقی نماند، فقط مدرسه و تلگراف باقی است، پس باید امنیت و اطمینان را حاصل کرد .
ترقی مملکت، زراعت و صناعت و استخراج معادن است.
در بدو دولت ابد مدت اندک تشویق از اهل صناعت شد، چینی و بلور و برک و چوخاآغری و شال هم ساختند و بافتند ولی مردم بیاطلاع دنبال مال فرنگ را آنقدر گرفتند تا آنها رواج گرفت و اینها از بین رفت.
حالا هم این نکته معروض افتاد، دور نیست مطبوع بعضی نباشد."
جواب به یادداشت پدر هدایت یعنی به نامه صدو پنجاه سال پیش: بله آقاجان مطبوع بعضی نیست. خوششان نمی آید. به شما چه ربطی دارد!
امیر تهرانی
ح.ف