گوشه ها یی از تاریخ ایران

گوشه ها یی از تاریخ ایران

بررسی گوشه هایی از تاریخ ایران
گوشه ها یی از تاریخ ایران

گوشه ها یی از تاریخ ایران

بررسی گوشه هایی از تاریخ ایران

۱۰۰ نکته در باره حمله مغول به ایران(۱۷)

یاسا ی خون 
پیروزیهای رعدآسای لشکر مغول براساس استراتژی ارعاب و نسل‌کشی انجام میگرفت. 
بنا به قوانین یاسا که مجموعۀ احکام سیاسی-نظامی مغولها بود، اقوام غیرمغول یا باید بدون 
مقاومت در برابر مغول تسلیم میشدند و باج و مالیات میپرداختند یا در صورت هرگونه 
مقاومت باید مورد قتل عام قرار میگرفتند. 

 

ابن اثیر که بزرگترین مورخ هم عصر چنگیزخان در دنیای اسلام محسوب میشود و 
در طی حملۀ اول مغول در عراق به دور از شهرهای مورد هجوم زندگی می‌کرده است 
مینویسد: 

»اگر میگفتند که از زمان خلقت آدم ابوالبشر تاکنون جهان چنین مصیبتی را به

خود ندیده است، راست گفته بودند، زیرا تاریخ چیزی که شبیه به این و یا نزدیک به این 
باشد نشان نمیدهد... شاید تا آخرالزمان مردم چنین وقایعی نبینند مگر هجوم یاجوج و ماجوج  !
حتی دجال، کسانی را که مطیع او گردند، امان میدهد و فقط کسانی را که در برابر او پایداری کنند،

 نابود میسازد. ولی اینان به هیچکس رحم نکردند و زنان و کودکان راکشتند، شکم زنان باردار را 

دریدند و جنین را کشتند...«. )ابن اثیر 1353 ،ج ۱۲ ،ص ۱۹۰)


شیوه های وحشیانه مغولها شامل تجاوز دسته جمعی به دختران باکره در بخارا 
ابن اثیر 1353 ،ج ۲۶ ص ۱۴ و در مرو بنا به جوینی ۱۳۸۵ ،ج۱ ،ص۱۱۸ ،)
کشتار هر جنبندهای از آدمیزاد گرفته تا حیوانات از قبیل سگ و گربه و بپاکردن مجالس جشن

 پس از کشتار جمعی و جداکردن سر ازاجساد مردان و زنان و کودکان )در نیشابور بنا به جوینی


۱۳۸۵ ،ج ۱ ،ص ۱۳۰ بوده که همگی برای انتقامجویی ولی در کمال خونسردی انجام 
میگرفته است.
پتروشفسکی براساس آمار سرشماری جمعیت چین شمالی قبل و بعد از حملۀ مغول 
نشان میدهد که جمعیت این منطقه به یک نهم کاهش یافت. 
به دلیل شباهت حماله های مغول در چین شمالی و خراسان، حدس زده میشود که دد کاهش

 جمعیت در خراسان نیز در همین حدود بوده باشد. پتروشفسکی 1357 ،جلد ۱ ،ص۷۱


در واقع، بنا به مورخان از جمله ساندرز، در میان همۀ متصرفات مغولها که شامل نیمی 
از دنیای شناخته شده آنروز از جمله چین، روسیه و اروپای شرقی بود، بیشترین صدمه بر 
ایران و بویژه بر خراسان تحمیل شد. 177 p, 2001 Saunders)

در اینجا خلاصه کلا م را از قول ایرا لپیدوس میآوریم که در کتاب جامعش مینویسد: 

»حمالت مغول در ایران فاجعه آمیز و در حکم ”هولوکاست“ بود. 
جمعیت بسیاری از شهرهای کوچک و بزرگ به‌کلی نابود شد. بسیاری از مناطق بر اثر هجوم 
لشکر مغول و ورود قبایل کوچگر مغول و ترک که دهقانان را از زمین میراندند به‌کلی خالی
از سکنه شد. 
فاتحان مغول مردم تحت سطله خود را چپاول می‌کردند، آنها را به بردگی وامیداشتند و بر آنها مالیات 
کمرشکن میبستند.
نتیجه اینها افت فاجعه آمیز جمعیت، درآمد شخصی و درآمد ایالتی بود. صنعت کوزهگری و فلزکاری 

برای مدتی بیش از یک قرن از میان رفت.


عصر خودگردانی شهری و سرزندگی فرهنگی به پایان رسید.« )226 p, 2002 Lapidus)
در اوایل دهة ۶۵۰ هجری اواسط دهة ۱۲۵۰ میلادی ، در شرایطی‌که بدنبال بیش از سی 
سال حملات مغول رعب و وحشت ایران را فراگرفته بود، هلاوکوخان نواده چنگیز لشکرکشی 
منظمی را به ایران سازمان داد و پس ازفتح الموت و برانداختن فرقه اسماعیلیه از یک سو و 
تسخیر و قتل عام بغداد وانقراض خالفت بنی عباس از سوی دیگر سلسله ی ایلخانان رادر 
ایران بنا نهاد که نزدیک به هشتاد سال دوام یافت. تخمین زده میشود که با لشکر ۱۵۰۰۰۰ 
نفرة هلاکو درمجموع بین ۰۰۰,۷۵۰ تا ۰۰۰,۹۰۰ تن از قبایل مغول یا ترکان هم رکاب 

آنان با خانوارشان وارد فرات ایران شده و سرانجام در آن بعنوان حاکمان وقت استقرار یافتند. 
)40 p, 2001. Jr Smith) 
لپیدوس در مورد دوران ایلخانان میگوید: »روش حکومتی مغولان در ایران شکل یک 
دولت فاتح را داشت که از یک لشکر بزرگ واحد، متشکل از اشرافی ِ نظامی قبیلهای مرتبط 
با سلسلۀ حاکم، ساخته شده بود.
این اشرافیت خود را صاحب امتیاز و برتر به حساب میآورد و بنا به قوانین یاسا به خود 
حق تسلط و مالیات بستن بر مردم مغلوب را میداد«. 

)228 p, 2002 Lapidus)
در دورۀ ایلخانان، مغولها رعایا را به زمین مقید ساخته بودند و با آنان مانند بردگان رفتار 
می‌کردند. 
کشاورزانی که قادر به پرداخت مالیاتهای گزاف حکامخانوادۀ خود به اسارت گرفته
میشدند و در بازار بردگان به فروش میرسیدند.
 زرین‌کوب مینویسد: »روستائیان مکرر ناچارمیشدند برای فرار از بیگاری و مالیات، اراضی
 خود را رها کنند و بگریزند. از هر کجا عبور باسقاقان ماموران مالیاتی( به وسیلۀ دیدبانان
 روستا گزارش میشد و رعایا از بیم غارت هرچه را میتوانستند 
بار می‌کردند و سر به صحرا مینهادند و بارها به همین سبب اراضی دایر به بایر تبدیل میشد... « 
او همچنین در مورد شهرها مینویسد: »در شهرها هم دوام قحط و فقر ناشی از ویرانی روستا اثر خود
را در ِ فاقه گرسنگی و حاجت زندگی طبقات خرده پا و پیشه وران جزء ظاهر می‌کرد و استمرار
گهگاه عاملی در رواج فحشا و توسعه اماکن فساد میشد که در آن ایام خرابات نام داشت.

به نقل از   

فرضیۀ فاجعه زدگی: عباس عدالت

تأثیر پایدار فاجعۀ مغول

در تاریخ سیاسی، اجتماعی و علمی ایران


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد