گوشه ها یی از تاریخ ایران

گوشه ها یی از تاریخ ایران

بررسی گوشه هایی از تاریخ ایران
گوشه ها یی از تاریخ ایران

گوشه ها یی از تاریخ ایران

بررسی گوشه هایی از تاریخ ایران

تاریخ ایران: وقتی نخست وزیر ایران استالین را در کاخ کرملین بازی داد.


نخست وزیر ایر ان قوام استالین را چگونه ادب کرد؟
دکتر رضا زاده شفق از همراهان قوام نخست وزیر ایران در سفر به اتحاد شوروی سابق که به دعوت  استالین صورت گر فته بود  گزارش کرده است:
بعد از ورود هیات ایرانی به کرملین، برخورد استالین با هیات ایرانی بسیار سرد و خارج از عرف دیپلماتیک بوده تا حدی که وقتی قوام اعضاء هیات را معرفی می کرده، در زمان دست دادن با استالین، او حتی به صورت اعضاء هیات نگاه هم نمی کرده
در طی مذاکرات هم کج روی صندلی نشسته و دود پیپ خود را مداوم  به سمت قوام فوت  می کرد. .اعضاء هیات که با منش قوام بعنوان عصاره اشرافیت ایران آشنا بودند می دانستند دید او نسبت به استالین بعنوان رئیس حکومت کارگری چیست و این که او این رفتارها را بی پاسخ نگذاشته و همه منتظر واکنش قوام بودند
با تکرار این رفتار ها از سوی استالین، قوام قوطی سیگار طلای جواهرنشان خود را از جیب درآورد و نشان داد که می خواهد سیگار بکشد. چشم استالین گدا زاده با دیدن قوطی سیگار   در حدقه به گردش در آمد و با حیرت به آن  نگریست.
سپس قوام به آرامی یک سیگار بلند را از آن جعبه خارج و ته آن را چند بار روی جعبه زده و بعد سیگار را روی لب گذاشته و وانمود کرده که در جیب های کت خود دنبال کبریت می گردد.
علی نقدی که در ردیف دوم پشت قوام نشسته بوده دیده بود که  مورخ الدوله سپهر که کنار قوام نشسته بود دست به جیب برد تا برای قوام کبریت بکشد اما قوام با آرنج به او زده و سیگار به لب برخواسته و با قد بلندی که داشته سرش را پیش استالین برده  و از استالین خواست تا با کبریتش سیگار او را روشن کند.
استالین ناچار کبریت کشید و سیگار قوام را روشن کرد.
قوام هم عمدا چند ثانیه ای مکث و بعد لبخندی  کرده تشکر نمود و مجددا نشست . وقتی بوی توتون سیگار قوام که محصول مزارع توتون خود او در لاهیجان بود در اتاق پیچید استالین که سیگار کش قهاری بود گفت: آقای نخست وزیر این چه نوع توتونی است؟ من تا بحال توتون به  این خوشبویی ندیده ام. 
قوام پاسخ داد: جناب استالین این نوع مال بخشی از سرزمین من است که هم اکنون در اشغال سربازان شماست.
  و سپس استالین اظهار تمایل کرد که او هم  پکی به یکی از آن سیگار ها بزند . قوام جعبه سیگار را جلوی او گذاشت.
استالین هم یک سیگار برداشت و آنرا روشن کرد و جعبه را با تحسین برانداز کرد و پس داد و مجداد گفت تابحال چنین سیگار مرغوبی نکشیده بعد صاف نشست و رفتارش عوض شد، یخ مذاکرات شکست و جو دوستانه شد.
امیر تهرانی
ح.ف
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد