گوشه ها یی از تاریخ ایران

گوشه ها یی از تاریخ ایران

بررسی گوشه هایی از تاریخ ایران
گوشه ها یی از تاریخ ایران

گوشه ها یی از تاریخ ایران

بررسی گوشه هایی از تاریخ ایران

سرنوشت گنجهای نادرشاه

چه بر سر گنجینه نادر شاه آمد؟

دریای نور و کوه نور

گنجینه، خزانه و جواهرات نادری، غنایم لشکرکشی به هندوستان، در شب مرگ او مانند مملکت تحت فرمانش پراکنده و چندپاره شد.

در آن شب جواهرات مشهور دریای نور و کوه نور به همراه چند گوهر مشهور دیگر و بقیه نفایس اردو توسط امرا به غارت رفتند و بخشی دیگر از خزانه هم که در مشهد و کلات موجود بود توسط عادل شاه تصرف شد و بعد به دست شاهرخ افشار افتاد.

احمد خان ابدالی یکی از سرداران نادر بخشی از جواهرات از جمله کوه نور را در شب قتل نادر به‌دست آورد و به قندهار شتافت.بعدها کوه نور توسط انگلیسی ها خریداری شد و هم‌اکنون جزئی از جواهرات سلطنتی بریتانیاست.

اما دریای نور سرنوشت دیگری داشت و در سال های بعد گویی نگین و نشان سلطنت بر ایران بود.

 در بی‌نظمی‌های شب قتل نادر امرای خراسان به بخشی دیگر از جواهرات از جمله دریای نور دست یافتند و به نوشته روضة الصفا کمی بعد آنها را به محمدحسن خان قاجار که پس از نادر مدعی سلطنت بود تقدیم کردند.

محمدحسن خان مدتی بعد در سال 1172ه.ق در پی شکست از کریمخان زند در اشرف مازندران کشته شد و سرش را به همراه جواهرات به نزد کریمخان زند در تهران بردند.

هارفورد جونز انگلیسی آمده بود جواهرات را با خود ببرد:.

لطفعلی خان در تمام سال‌های جنگ و آوارگی جواهرات را روی بازوبندها و انگشتری هایی که سرهارفورد جونز دیده و شرح داده است به همراه داشت.مؤلف فارسنامه ناصری چنین نوشته است:

« و زمانی که نواب لطفعلی خان در بم اسیر محمد علی خان سیستانی شد سه قطعه الماس مشهور از بازوی او درآورد و به حضور خاقان گیتی ستان روانه داشت، نام نخستین آنها، «دریای نور» است و به وزن هشت مثقال و نیم صیرفی است و دیگری به نام «تاج ماه» است که به وزن شش مثقال سنجیده‌اند و سیمین آنها مشهور به «اکبرشاهی» است که چهار مثقال است.

  این سه قطعه الماس بعد از نادر شاه به دست میر علم خان عرب افتاد و  توسط امرای خراسان به رسم هدیه خدمت نواب محمد حسن خان قاجار نایب السلطنه فرستادند، پس از او به نواب کریم خان وکیل رسید، سپس به دست سلاطین و امرای زندیه افتاد تا این زمان که به حکم وراثت خدمت حضرت شهریار قاجار آوردند.»

جواهرات و شکنجه های محمد خانی

آقا محمدخان قاجار در سال بعد هم در سفر خراسان پس از شکنجه شاهرخ پیرمرد کور به بخش دیگری از نفایس نادری دست یافت و آنها را هم به خزانه خود افزود.

صندوقچه جواهرات مجددا به غارت رفت

به نوشته مؤلف فارسنامه با قتل آقامحمدخان قاجار در قلعه شوشی، قاتلان او «صندوقچه جواهر و بازوبندهای مرصع و شمشیر جواهرنشان و دریای نور و تاج ماه را برداشته، به جانب صادق خان شقاقی شتافتند، تمامت آنها را به او سپردند.»

صادق خان به سودای سلطنت مدتی با فتحعلیشاه مشغول جنگ بود اما سرانجام مجبور به تسلیم و مصالحه شد و به نوشته روضة الصفا «بازوبندهای مشهور خاقان شهید و کلاه کیانی مکلل و مرصع و سایر جواهرات ثمین و اوانی زرین و سیمین» را به حضور فتحعلیشاه فرستاد.

دوران فتحعلیشاه

در دوره فتحعلیشاه سیاحان و مأموران فرنگی مختلفی چون ملکم، جونز، موریه و....از این جواهرات نوشته‌اند و آنها را در خزانه یا بر بازوی شاه در مراسم رسمی دیده‌اند. ژوبر فرانسوی نوشته است: «بازوبند بزرگ و مدور و مزین به احجار کریمه، قسمت بالای بازوان شاه را آراسته بود. الماس معروف کوه نور، در وسط یک بازوبند قرار داشت و الماس دیگر معروف به دریای نور به بازوی دیگر.»

به نوشته جهانگیرمیرزا در تاریخ نو با مرگ فتحعلیشاه در اصفهان در سال1250 ه.ق و پیش از آمدن محمدشاه از تبریز، علیخان ظل السلطان تنها برادر تنی عباس میرزا در تهران برای چهل روز بر تخت سلطنت قاجاریه جلوس کرد و جواهرات و خزانه را از اصفهان به نزد او آوردند اما با ورود محمدشاه و با تدابیر قائم مقام بدون خونریزی مجبور به تسلیم شد.

ناصر الدین شاه

پس از محمدشاه نیز جواهرات در خزانه قاجار باقی بودند و ناصرالدین شاه برای الماس دریای نور متولی رسمی منصوب کرده بود و آن را بر سینه خود نصب می کرد.دکتر فوریه و پولاک هم از الماس دریای نور در دوره ناصرالدین شاه یاد کرده‌اند.

قهرمان میرزا عین السلطنه بارها در دیدار با شاهان قاجار از نصب این الماس بر لباس یا کلاه آنها یاد کرده و درباره جواهرات سلطنتی نوشته است:

«جواهرهای ایران را هیچ جا ندارند، آن قدر الماس های کهنه هندوستان و یاقوت های رمّانی و زمرد و مرواریدهای غلتان در خزانه و صندوقخانه هست که حد و حصر ندارد...کوه نور و دریای نور دو الماس ممتاز گرانبها بودند که نادر شاه افشار از هندوستان آورد. دریای نور مربع و به قدر یک مهر نماز متوسط است، بی‌تراش پشت گلی رنگ، صاف و براق به اندازه‌ای که بهتر از آن متصور نیست، به وزن یکصد و هشتاد قیراط. کوه نور مدور و الان در مملکت انگلیس نزد ملکه انگلیس است. پس از آنکه در فوت نادر افغان‌ها به خراسان ریختند این الماس به دست آنها افتاد و از آنها به انگلیس‌ها. در لندن تراش دادند. از قضا خوب از زیر تراش بیرون نیامد. الان به وزن یکصد و چهل قیراط است. قیمه پست‌تر از دریای نور است. در حقیقت هیچ کدام قیمت ندارند، خصوصاً دریای نور.»اواخر دوره قاجار شایع شده بود که محمدعلی شاه این الماس را با خود به سفارت روس برده بود یا در زمان خروج احمدشاه نیز جراید نوشته بودند که او الماس را به‌عنوان گرویی برای املاک خود به همراه برده است که این امور حقیقت نداشته و این جواهرات بعد از پشت سرگذاشتن سرنوشتی پرماجرا هم‌اکنون در موزه جواهرات ملی نگهداری می‌شوند.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد